تا پایان سال 93 جمعیّت ایران 77800000 نفر بود.[1]
بعد از سالیان متمادی که برای کاهش جمعیّت، برنامهریزی شد و هزینههای هنگفتی صرف گردید، اینک طرحهائی برای افزایش جمعیّت در دست اجرا است. هیچ ایرانی با غیرت و عزتمندی راضی به از بین رفتن اقتدار کشور به دلیل کاهش جمعیّت یا وجود جمعیّت پیر و ناتوان نیست. چرا که تعداد نفوس یک کشور از شاخصهای اقتدار و عزت آن کشور محسوب میگردد. ما آرزومندیم ایران همیشه سرافراز، سربلند، مقتدر، مستقل و خودکفا بوده و مردمانش در کمال صحت و سلامت، بدون دغدغه و استرس زندگی کنند. اما افزایش جمعیّت مساوی است با افزایش نیاز به آب، غذا و و منابع دیگر و همچنین محیطی برای زندگی سالم. طبق آمار ثبت شده و مستند، نه تنها در طول 45 سال گذشته بر میزان بارندگی در کشور افزوده نشده بلکه با تغییر الگوی بارندگی عملاً میزان آب استحصال شده از بارشها، کمتر شده است. همچنین رتبه ایران در بیشتر شاخصهای زیست محیطی روند نزولی داشته است. واقعیت این است که افزایش جهشی جمعیّت ایران که تا کنون با مشکل اساسی و همهگیر مرتبط با آب و غذا مواجه نشده به دلیل آبی بود که طی هزاران سال در دل زمین ذخیره شده بود که آنهم به پایان رسیده است. پس در خوشبینانهترین حالت میتوان گفت اگر وضعیت بهرهوری آب کشاورزی بهبود یافته و در دیگر بخشهای مرتبط با آب و محیط زیست به استانداردهای لازم برسیم آنگاه میتوان با خیالی آسودهتر به بحث افزایش کمّی جمعیّت اندیشید. خلاصه اینکه اوضاع نابسامان آب ایران کفاف جمعیّت فعلی را هم نمیدهد. (همانگونه که در بخش منابع آب ذکر شد اگر سرانه آب برای هر نفر کمتر از 1700 مترمکعب باشد یعنی بحران و امروز سرانه هر ایرانی حدود 1500 متر مکعب است.) به طور قطع و یقین باید تصمیمگیران، برنامهریزان و مجریان طرح افزایش جمعیّت، این موارد را در صدر نگاه و توجه خویش در برنامهریزی و تصمیمگیری قرار دهند.
معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا: «....میتوان از محل افزایش بهرهوری و صرفهجوئی، آب مورد نیاز جمعیّت هدف تا 100 میلیون نفر در سالهای آینده را تأمین کرد.[2]» با عنایت به آشنائی کامل ایشان با میزان مصرف و نیاز آبی هر شخص، امید است که اظهار نظر ایشان "سیاسی" نبوده و قید ایشان که "افزایش بهرهوری و صرفهجوئی" است، اجرائی باشد نه فقط یک آرزو و شرط. از سوی دیگر محاسبات دقیق برای میزان آب حاصله از محل افزایش بهرهوری و صرفهجوئی نیز صورت پذیرفته و تعداد جمعیّتی که سالهاست از نعمت آب محروم هستند نیز در نظر گرفته شده باشند! ما هم اکنون روستاهائی داریم که در طی ده سال گذشته متروکه شده و یا هم وطنانی که قناتها و چشمههایشان خشک شده، آب چاههایشان یا خشک یا شور و یا تلخ گردیده، اراضی کشاورزیشان به بیابان تبدیل شده و برای آب شرب، چشم به جاده دوختهاند تا تانکر آب از راه برسد... ما هم اکنون شاهد افزایش بیماریهای مستقیم و غیر مستقیم ناشی از کمبود آب سالم هستیم. امید است در زمینه جمعیت تدابیری هوشمندانه، آینده نگر، جامع و کامل با توجه به جمیع جهات که مورد تأئید کارشناسان تمامی بخشها، به خصوص بخشهای تخصصی و مستقل دانشگاهی باشد، اندیشیده شده و امنیت ملی کشور که البته یکی از مؤلفههای آن کمیت و کیفیت جمعیّت است و امنیّت غذائی که در سایه آب است و امنیت روانی و آسایش، که در سایه محیط زیست سالم و با نشاط است، توأم در نظر گرفته شده و حاصل گردد.
اگر شالوده اجتماعی طوری باشد که استعداد و قدرت استفاده از چنین نیرویی را داشته باشد و در آن صورت ازدیاد نفوس نهتنها مشکلی برای جامعه به وجود نمیآورد بلکه خود عامل جدید در تسریع رشد و توسعه میشود. ولی اگر تشکیلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی بر شالودههای نامناسب و پوسیده قرار گرفته باشد، این منبع نهتنها به شکل انسان گرسنهای تجلی میکند، بلکه مشکلات اجتماعی را چندین برابر میکند.[3]
بانک مرکزی در گزارشی با تحلیل وضعیت بحران آب در کشور و الزامات مدیریّت آن نسبت به ورود کشور به شرایط تنش آبی شدید هشدار داد «... روند رو به رشد جمعیّت و مصرف مواد غذایی و بهرغم فشار گسترده به منابع آب های زیرزمینی کشور.... افت بارندگی در مقایسه با روند بلند مدت کشور .... وضعیت بارندگی در کشور در ۵ دهه گذشته نشان میدهد روند بلندمدت بارندگی نزولی بوده است.....حجم جریان های سطحی آب در تمام حوضههای آبریز کشور در مقایسه با بلند مدت کاهشی بوده است.....برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی باعث افزایش سفرههای آب شور و شور شدن منابع آب شیرین در نقاط مختلف کشور شده است.... از مجموع ۶۰۹ دشت کشور در حال حاضر حدود ۲۲۸ دشت جزء دشتهای ممنوعه با وضعیت عادی و ۶۶ دشت در شرایط ممنوعه با وضعیت بحرانی قرار دارند.[4]»
معاون توسعه روستایی و مناطق محروم معاون اول رئیسجمهور از خالیشدن ۳۴ هزار روستای کشور از سکنه خبر داده- اما مهمتر از این اعداد و ارقام، دلایل متروکهشدن روستاها بود که کمآبی و بیآبی، توقف کشاورزی، بیکاری روستاییان....[5]
هوشنگ ناظری فرماندار زابل: «خشکسالی هامون ۳۰۰ روستای سیستان را متروکه کرد. نیمهدوم سال گذشته هفتهزار خانوار سیستانی از این منطقه مهاجرت کردهاند.... بعد از خشکسالی، بسیاری از مردم از اینجا رفته و به خصوص به شهرهای زاهدان، مشهد، استان گلستان و دیگر استانها مهاجرت کردهاند.[6]»
وزیر نیرو: «ایران هم اکنون در مرحله تنش و بحران آب قرار دارد و به مدیریّت هوشمند و به هم پیوسته آب نیازمندیم.[7] »
[1] - خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)/شناسه گزارش: 93021006947
[2] - خبرگزاری کانون دانش آموزی (پانا)/شناسه گزارش: 281695
[3] - مجیدآذر مساواتی/ مبانی جامعهشناسی/ تبریز/ بیتا، احرار/ص342 و 343
[4] - خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا)/شناسه گزارش:81532851
[5] - روزنامه شهرآرا/ مشهد/شناسه خبر: 1393,12,10,5,07
[6] - سایت شهروندان/شناسه گزارش: 67526/اردیبهشت 1393
[7] - سایت پول نیوز/شناسه گزارش: 110426
ر